خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عزتنفس
[اسم]
self-esteem
/ˌself ɪˈstiːm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عزتنفس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خودباوری
عزت نفس
مباهات
مترادف و متضاد
self-worth
1.They are beginning to regain their confidence and self-esteem.
1. آنها دارند دوباره اعتمادبهنفس و عزتنفس خود را بهدست میآورند.
2.to have low self-esteem
2. عزتنفس پایین داشتن
تصاویر
کلمات نزدیک
self-employment
self-employed
self-effacing
self-educated
self-drive
self-evident
self-existent
self-explanatory
self-fertilization
self-fulfillment
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان