خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدیهی
[صفت]
self-explanatory
/ˌself ɪkˈsplænətɔːri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more self-explanatory]
[حالت عالی: most self-explanatory]
1
بدیهی
مبرهن، آشکار، بینیاز به توضیح
1.I think the title is self-explanatory.
1. فکر میکنم عنوان نیاز به توضیح ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
self-existent
self-evident
self-esteem
self-employment
self-employed
self-fertilization
self-fulfillment
self-governing
self-government
self-harm
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان