خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سالخوردگی
[اسم]
senility
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سالخوردگی
کهولت، پیری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیری
کهولت
کهنسالی
تصاویر
کلمات نزدیک
senile dementia
senile
senegal
sending-off
sender
senior
senior aircraftman
senior chief petty officer
senior citizen
senior editor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان