خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدون چیزی
[عبارت]
short of
/ʃɔrt ʌv/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بدون چیزی
چیزی را کم داشتن
1.I'd never let you go short of money.
1. من هیچوقت تو را بدون پول نمیفرستم بروی.
تصاویر
کلمات نزدیک
short measure
short film
short cut
short circuit
short
short of breath
short on time
short story
short wave
short-change
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان