خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خسته
[عبارت]
sick and tired
/sɪk ænd ˈtaɪərd/
1
خسته
1.I'm sick and tired of your moaning.
1. من از ناله کردنهای تو خسته شدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
sick
siccative
sic
sibling rivalry
sibling
sick as a dog
sick bag
sick in bed
sick leave
sick pay
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان