خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لاغر
[صفت]
skinny
/ˈskɪni/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: skinnier]
[حالت عالی: skinniest]
1
لاغر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پوست و استخوان
لاغر
قیطانی
1.He was such a skinny kid.
1. او بچه بسیار لاغری بود.
skinny legs
پاهای لاغر
تصاویر
کلمات نزدیک
skink
skinhead
skincare
skin-tight
skin-diving
skint
skintight
skip
skipjack
skipper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان