خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دزدکی حرکت کردن
2 . از زیر مسئولیت فرار کردن
[فعل]
to skulk
/ˈskʌlk/
فعل ناگذر
[گذشته: skulked]
[گذشته: skulked]
[گذشته کامل: skulked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دزدکی حرکت کردن
کمین کردن، پاورچینپاورچین رفتن
1.Don't skulk outside the door like a spy!
1. مثل یک جاسوس بیرون در دزدکی راه نرو!
2
از زیر مسئولیت فرار کردن
از زیر کار در رفتن، شانه خالی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
skua
skirting board
skirt
skirret
skipping rope
skull
skunk
sky
sky-blue
sky dive
کلمات نزدیک
skulduggery
skua
skopje
skive
skittles
skull
skullcap
skunk
sky
sky blue
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان