خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قطعه
[اسم]
slab
/slæb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قطعه
تخته (سنگ)، ورقه
1.a big slab of cheese
1. یک ورقه بزرگ پنیر
2.a slab of marble/concrete
2. یک قطعه سنگ مرمر
تصاویر
کلمات نزدیک
skywards
skyscraper
skype
skyline
skylight
slack
slack off
slacken
slacken off
slacker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان