خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کساد
2 . شل
3 . رکود
[صفت]
slack
/slæk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: slacker]
[حالت عالی: slackest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کساد
رکود
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیرونق
1.The market is always slack on Wednesdays.
1. چهارشنبهها همیشه بازار کساد است.
a slack period
بازه رکود
2
شل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شل
مترادف و متضاد
tight
1.Suddenly the rope went slack.
1. ناگهان طناب شل شد.
[اسم]
slack
/slæk/
قابل شمارش
3
رکود
کسادی
1.There's very little slack in the budget.
1. رکود کمی در بودجه وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
slab
skywards
skyscraper
skype
skyline
slack off
slacken
slacken off
slacker
slackness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان