خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خواب بودن و چیزی نشنیدن
[فعل]
to sleep through
/sliːp θruː/
فعل گذرا
[گذشته: slept through]
[گذشته: slept through]
[گذشته کامل: slept through]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خواب بودن و چیزی نشنیدن
خواب بردن
to sleep through something
خواب بودن و چیزی نشنیدن
1. I never heard the storm last night - I must have slept through it.
1. من دیشب صدای طوفان را نشنیدم؛ احتمالاً خواب بودم و نشنیدم.
2. I was so bored that I slept through the second half of the film.
2. آنقدر حوصلهام سررفت که در نیمه دوم فیلم خوابم برد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
slave away
skimp on
show out
show around
shoot through
slip out
splash out
squeeze in
stand around
stand down
کلمات نزدیک
slave away
sit about
sit around
shoot through
sex up
slip off
slip out
slow up
spark off
spit it out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان