Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . یواشکی جایی را ترک کردن
[فعل]
to slip off
/slɪp ɔf/
فعل ناگذر
[گذشته: slipped off]
[گذشته: slipped off]
[گذشته کامل: slipped off]
صرف فعل
1
یواشکی جایی را ترک کردن
مخفیانه در رفتن
1.I'm going to try to slip off from work early, if I can.
1. امروز سعی میکنم زود از سر کار بروم، اگر بتوانم.
تصاویر
کلمات نزدیک
sleep through
slave away
sit about
sit around
shoot through
slip out
slow up
spark off
spit it out
spring from
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان