خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (از دهان کسی) در رفتن
2 . یواشکی از جایی بیرون رفتن
[فعل]
to slip out
/slɪp aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: slipped out]
[گذشته: slipped out]
[گذشته کامل: slipped out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(از دهان کسی) در رفتن
1.I'm sorry I said that. It just slipped out.
1. ببخشید که آن حرف را زدم. همینطوری از دهانم در رفت.
2
یواشکی از جایی بیرون رفتن
مترادف و متضاد
creep
1.She slipped out of the house before the others were awake.
1. او قبل از اینکه بقیه بیدار شوند، یواشکی از خانه بیرون رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
slip off
sleep through
slave away
sit about
sit around
slow up
spark off
spit it out
spring from
stand about
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان