خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برفروب
[اسم]
snow plough
قابل شمارش
1
برفروب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ماشین برفروب
تصاویر
کلمات نزدیک
snow flurry
snow
snout
snotty
snot
snow shoveler
snow tire
snow-blind
snow-capped
snow-covered peak
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان