خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خیس (شده)
[صفت]
soaking
/ˈsoʊk.ɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more soaking]
[حالت عالی: most soaking]
1
خیس (شده)
موش آب کشیده
مترادف و متضاد
soaking wet
sopping
1.You're soaking - why didn't you take an umbrella?
1. خیس شدهای - چرا چتر (با خودت) نبردی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
soaked to the skin
soaked
soak up the sunshine
soak up
soak the beans overnight.
soames
soap
soap bar
soap opera
soap powder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان