خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عنکبوت
[اسم]
spider
/ˈspaɪdər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عنکبوت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عنکبوت
عنکبوتی
کارتنک
1.a spider's web
1. تار عنکبوت
2.She stared in horror at the hairy black spider.
2. او با ترس به عنکبوت سیاه مودار خیره شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
spicy aroma
spicy
spick-and-span
spiced
spice up
spiderman
spiderweb
spidery
spielberg
spike
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان