1 . عنکبوت
[اسم]

spider

/ˈspaɪdər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عنکبوت

معادل ها در دیکشنری فارسی: عنکبوت عنکبوتی کارتنک
  • 1.a spider's web
    1. تار عنکبوت
  • 2.She stared in horror at the hairy black spider.
    2. او با ترس به عنکبوت سیاه مودار خیره شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان