خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسفنج
2 . اسفنج دریایی
[اسم]
sponge
/spʌndʒ/
قابل شمارش
1
اسفنج
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ابر
اسفنج
اسفنجی
ابری
1.Wipe the surface with a damp sponge.
1. سطح را با یک اسفنج مرطوب پاک کنید.
2
اسفنج دریایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسفنج
تصاویر
کلمات نزدیک
spokeswoman
spokesperson
spokesman
spoken
spoke
sponge bag
sponge cake
sponge off someone
sponge on
sponge pudding
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان