[صفت]

sprightly

/ˈspraɪtli/

قابل مقایسه

[حالت تفضیلی: sprightlier] [حالت عالی: sprightliest]

1 سرحال سرزنده

مترادف و متضاد lively spry

1.a sprightly 80-year-old

1. یک فرد هشتاد ساله سرحال
2.She’s very sprightly for her age.

2. او نسبت به سنش بسیار سرزنده است.

تصاویر

کلمات نزدیک

دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان