خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ورزشگاه
[اسم]
stadium
/ˈsteɪdiːəm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ورزشگاه
استادیوم ورزشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استادیوم
ورزشگاه
1.Thousands of fans packed the stadium.
1. هزاران طرفدار استادیوم را پر کرده بودند.
a football stadium
یک استادیوم فوتبال
تصاویر
کلمات نزدیک
stacy
stack
stacey
staccato
stabling
staff
staff room
staff sergeant
staffer
staffing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان