1 . جلو کسی ایستادن
[فعل]

to stand up to

/stænd ʌp tuː/
فعل گذرا
[گذشته: stood up to] [گذشته: stood up to] [گذشته کامل: stood up to]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جلو کسی ایستادن ایستادگی و مقاومت کردن در برابر

  • 1.He wasn't afraid to stand up to bullies.
    1. او از جلوی قلدرها ایستادن نمی‌ترسد.
  • 2.Milly alone was brave enough to stand up to her.
    2. "میلی" به‌تنهایی آن‌قدر شجاع بود که جلوی او بایستد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان