[فعل]

to stand out

/stænd aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: stood out] [گذشته: stood out] [گذشته کامل: stood out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بهتر بودن یک سروگردن بالاتر بودن

  • 1.One candidate stood out from the rest.
    1. یک نامزد انتخاباتی از بقیه یک سروگردن بالاتر بود.
  • 2.We had lots of good applicants for the job, but one stood out from the rest.
    2. ما متقاضیان خوب زیادی برای آن کار داشتیم، اما یکی از بقیه یک سروگردن بالاتر بود.

2 مشخص و واضح بودن برجسته بودن

  • 1.The bright blue letters really stand out on the page.
    1. حروف آبی روشن واقعاً روی صفحه مشخص بود.
  • 2.The veins in his neck stood out.
    2. رگ‌های گردنش برجسته شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان