خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زاپاس
2 . بلیت لحظهآخری
3 . لحظهآخری (بلیط هواپیما و ...)
[اسم]
standby
/ˈstændbaɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زاپاس
ذخیره، جایگزین
1.A dark suit is a useful standby for any formal occasion.
1. یک کت و شلوار مشکی برای هر مناسبت رسمی یک جایگزین کاربردی است.
2.I always keep a pizza in the freezer as a standby.
2. من همیشه یک پیتزا در فریزر ذخیره نگه میدارم.
2
بلیت لحظهآخری
[صفت]
standby
/ˈstændbaɪ/
غیرقابل مقایسه
3
لحظهآخری (بلیط هواپیما و ...)
تصاویر
کلمات نزدیک
standardize
standardization
standard-bearer
standard time
standard of living
standby ticket
standing
standing army
standing joke
standing order
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان