خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشغذا
2 . آغازگر (مسابقه)
3 . پیشتاز (مسابقه)
4 . استارت (بهویژه موتور خودرو)
[اسم]
starter
/ˈstɑːrtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشغذا
اشتهاآور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشغذا
مترادف و متضاد
appetizer
1.This dish can be served as a starter or a main course.
1. این غذا هم میتواند بهعنوان پیشغذا و هم غذای اصلی سرو شود.
2
آغازگر (مسابقه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آغازگر
3
پیشتاز (مسابقه)
پیشگام
4
استارت (بهویژه موتور خودرو)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استارت
تصاویر
کلمات نزدیک
start-up
start up
start over
start out
start off
starting
starting blocks
starting date
starting gate
starting grid
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان