اسم station در مفهوم "ایستگاه" در اینجا اشاره دارد به مکانی که راننده قطار یا اتوبوس برای سوار و یا پیاده کردن مسافران در آن مرتبا توقف میکند. مثال:
".I will meet you at the bus station" (تو را در ایستگاه اتوبوس ملاقات خواهم کرد.)
".Our office is near the subway station" (دفتر ما نزدیک ایستگاه مترو است.)
2
ایستگاه (رادیو و تلویزیون)
مترادف و متضاد
channel
1.The reception is not very good - try to tune in to another station.
1.
دریافت (صدا یا تصویر) خیلی خوب نیست؛ سعی کن روی ایستگاه دیگری تنظیم کنی.
a radio/television station
ایستگاه رادیویی/تلویزیونی
کاربرد اسم station به معنای ایستگاه (رادیو و تلویزیون)
اسم station در مفهوم "ایستگاه (رادیو و تلویزیون)" اشاره دارد به شبکههای رادیویی یا تلویزیونی و برنامههایی که از آن شبکهها پخش میشوند. مثال:
"a radio station" (ایستگاه رادیویی)
"a television station" (ایستگاه تلویزیونی)