خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جایگاه
[اسم]
status
/ˈstætəs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جایگاه
وضعیت، شأن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جاه
جایگاه
شأن
منزلت
مقام
قرب
1.John Lennon gained iconic status following his death.
1. "جان لنون" پس از مرگش جایگاهی نمادین پیدا کرد.
2.They want to elevate the status of teachers.
2. آنها می خواهند شأن معلم ها را بالا ببرند.
تصاویر
کلمات نزدیک
stature
statuette
statuesque
statue
statistics
status bar
status quo
status symbol
statute
statute book
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان