خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قانونی
[صفت]
statutory
/ˈstætʃətɔːri/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قانونی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قانونی
1.The authority failed to carry out its statutory duties.
1. مقامات نتوانستند به وظایف قانونی خود برسند.
2.When you buy foods you have certain statutory rights.
2. وقتی شما غذایی می خرید یک سری حقوق قانونی از آن تان می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
statute law
statute book
statute
status symbol
status quo
statutory offense
statutory rape
staunch
stave
stave in
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان