1 . به کسی اجازه انجام کاری را ندادن
[عبارت]

stop someone from doing something

/stɑp ˈsʌmˌwʌn frʌm ˈduɪŋ ˈsʌmθɪŋ/

1 به کسی اجازه انجام کاری را ندادن

  • 1.My dad stopped me from going out.
    1. بابام به من اجازه بیرون رفتن نداد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان