1 . مضطرب
[صفت]

stressed out

/strɛst aʊt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more stressed out] [حالت عالی: most stressed out]

1 مضطرب پریشان، پرتنش

informal
  • 1.He was feeling very stressed out and tired.
    1. او مضطرب و خسته بود.
  • 2.I was really stressed out before finals.
    2. من قبل از امتحانات نهایی واقعاً مضطرب بودم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان