خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برانکارد
[اسم]
stretcher
/ˈstretʃər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برانکارد
تخت روان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برانکارد
1.He was carried off on a stretcher.
1. او را روی برانکارد بردند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
stretch pants
stretch out
stretch
stressful
stressed
streusel
strew
stricken
strict
strictness
کلمات نزدیک
stretched
stretch to
stretch one's leg
stretch marks
stretch limo
stretching
stretchy
strew
strewn with litter
striated
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان