خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قویا
[قید]
strongly
/ˈstrɔːŋ.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قویا
شدیدا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قویا
1.I strongly opposed this matter.
1. من شدیدا با این مسئله مخالفت کردم.
2.They strongly believe their children should make choices for themselves.
2. آنها قویا معتقدند که فرزندانشان باید برای خود تصمیم بگیرند.
تصاویر
کلمات نزدیک
stronghold
strongbox
strong-willed
strong-minded
strong-arm man
strongly agree
strongly believe
strongly disapprove
strongly-worded
strongroom
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان