خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شیک و گران
2 . صدای فشفش
3 . صدای فشفش دادن
4 . مستقیم به درون حلقه انداختن (توپ بسکتبال)
[صفت]
swish
/swɪʃ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: swisher]
[حالت عالی: swishest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شیک و گران
informal
مترادف و متضاد
smart
a swish restaurant
یک رستوران شیک و گران
[اسم]
swish
/swɪʃ/
قابل شمارش
2
صدای فشفش
صدای خشخش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
صفیر
[فعل]
to swish
/swɪʃ/
فعل ناگذر
[گذشته: swished]
[گذشته: swished]
[گذشته کامل: swished]
صرف فعل
3
صدای فشفش دادن
صدای فشفش ایجاد کردن
1.Her skirt swished as she walked.
1. دامن او موقع راه رفتن فشفش صدا میداد.
4
مستقیم به درون حلقه انداختن (توپ بسکتبال)
تصاویر
کلمات نزدیک
swirl
swipe card
swipe
swinging
swingeing
swiss
swiss franc
switch
switch off
switch on
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان