1 . نشانگان
[اسم]

syndrome

/ˈsɪndroʊm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نشانگان سندرم

معادل ها در دیکشنری فارسی: سندرم نشانگان
  • 1.This syndrome mostly affects women in their forties.
    1. این سندروم بیشتر زنان در دهه چهل سالگی را مشاهده می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان