خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دمرانی کردن
2 . درب صندوق عقب (خودروی هاچبک یا کامیون)
[فعل]
to tailgate
/ˈteɪlˌgeɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: tailgated]
[گذشته: tailgated]
[گذشته کامل: tailgated]
صرف فعل
1
دمرانی کردن
با فاصله کمی از اتومبیل جلویی رانندگی کردن
1.That idiot has been tailgating me for the last five minutes.
1. آن احمق، پنج دقیقهی گذشته را با فاصلهی کمی از (اتومبیل) من رانندگی کرده است.
2.You shouldn't tailgate.
2. نباید دمرانی کنی.
[اسم]
tailgate
/ˈteɪlˌgeɪt/
قابل شمارش
2
درب صندوق عقب (خودروی هاچبک یا کامیون)
تصاویر
کلمات نزدیک
tailed
tailbone
tailboard
tailback
tail wind
tailgating
tailless
taillight
tailor
tailor-made
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان