خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پا به فرار گذاشتن
[جمله]
take to one's heels
/teɪk tu wʌnz hilz/
1
پا به فرار گذاشتن
مترادف و متضاد
run away
1.The little boy said hello and then took to his heels.
1. پسربچه سلام گفت و بعد پا به فرار گذاشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
take to
take the words out of one's mouth
take the train
take the subway
take the spare tire out of the trunk.
take to pieces
take tour
take turns
take up
take up arms against
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان