خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باریک کردن
[فعل]
to taper
/ˈteɪpər/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: tapered]
[گذشته: tapered]
[گذشته کامل: tapered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
باریک کردن
نوک تیز کردن، باریک شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باریک شدن
1.The leaves are long, tapering to a point at each end.
1. برگ ها دراز هستند، و در هر دو انتها نوک تیز می شوند.
2.The pots are wide at the base and tapered at the top.
2. گلدان ها در پایه پهن هستند و در قسمت بالا باریک می شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
tape-recorder
tape recorder
tape player
tape measure
tape deck
tapestry
tapeworm
tapir
taproot
tar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان