خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تصدیق
[اسم]
testimony
/ˈtestɪmoʊni/
قابل شمارش
[جمع: testimonies]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تصدیق
شهادت، گواهی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شهادت
گواهی
مترادف و متضاد
testament
1.a sworn testimony
1. گواهی سوگند یاد شده
2.Her claim was supported by the testimony of several witnesses.
2. ادعای او توسط شهادت چندین شاهد حمایت شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
testimonial
testify
testicular
testicle
testes
testing
testis
testosterone
testy
tetanus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان