1 . مرتب کردن
[فعل]

to tidy away

/ˈtaɪdi əˈweɪ/
فعل گذرا
[گذشته: tidied away] [گذشته: tidied away] [گذشته کامل: tidied away]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مرتب کردن جمع کردن

  • 1.Can you tidy away your clothes, please?
    1. می‌توانی لطفاً لباس‌هایت را مرتب کنی؟
  • 2.The children were expected to tidy away their toys before bedtime.
    2. از بچه‌ها انتظار می‌رفت تا اسباب‌بازی‌هایشان را قبل از خواب جمع کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان