خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رنگ
[اسم]
tinge
/tɪndʒ/
قابل شمارش
1
رنگ
اثر، نشانه
مترادف و متضاد
hue
shade
tint
1.There was a faint pink tinge to the sky.
1. رنگ صورتی کمرنگی در آسمان بود.
2.to feel a tinge of envy
2. اثری از حسادت احساس کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
tinfoil
tincture
tina
tin whistle
tin opener
tinge of pink
tinged
tingle
tinker
tinkle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان