خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سعی به تعمیر کردن چیزی داشتن
2 . بچه بازیگوش
3 . تعمیرکننده سیار قابلمه
4 . تعمیرکاری
[فعل]
to tinker
/tˈɪŋkɚ/
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سعی به تعمیر کردن چیزی داشتن
[اسم]
tinker
/tˈɪŋkɚ/
قابل شمارش
2
بچه بازیگوش
3
تعمیرکننده سیار قابلمه
4
تعمیرکاری
تصاویر
کلمات نزدیک
tingle
tinged
tinge of pink
tinge
tinfoil
tinkle
tinned
tinny
tinsel
tinsmith
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان