1 . سعی به تعمیر کردن چیزی داشتن 2 . بچه بازیگوش 3 . تعمیرکننده سیار قابلمه 4 . تعمیرکاری
[فعل]

to tinker

/tˈɪŋkɚ/
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سعی به تعمیر کردن چیزی داشتن

[اسم]

tinker

/tˈɪŋkɚ/
قابل شمارش

2 بچه بازیگوش

3 تعمیرکننده سیار قابلمه

4 تعمیرکاری

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان