خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احتیاط کردن در حضور کسی
[عبارت]
tiptoe around someone
/ˈtɪpˌtoʊ əˈraʊnd ˈsʌmˌwʌn/
1
احتیاط کردن در حضور کسی
جانب احتیاط را در حضور کسی رعایت کردن
informal
1.She is so unpredictable that you have to tiptoe around her.
1. او به قدری غیرقابل پیشبینی است که باید در حضورش جانب احتیاط را رعایت کرد.
توضیحاتی در رابطه با tiptoe around someone
عبارت tiptoe around someone یا کنار کسی با نوک پا راه رفتن، به معنای احتیاط کردن در حضور کسی و یا جانب احتیاط را در حضور کسی رعایت کردن است.
تصاویر
کلمات نزدیک
tiptoe
tipsy
tipster
tipple
tipping
tirade
tiramisu
tire
tire chains
tired
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان