خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متأثر
2 . دیوانه
[صفت]
touched
/tʌtʃt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more touched]
[حالت عالی: most touched]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متأثر
تحتتأثیر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متاثر
1.He said he was ‘very touched’ to receive his medal.
1. او گفت از دریافت کردن مدال "بسیار متأثر" است.
2
دیوانه
خلوچل
informal
مترادف و متضاد
crazy
retarded
1.You have to be a little touched to do my job.
1. تو باید کمی خلوچل باشی که کار من را انجام دهی.
تصاویر
کلمات نزدیک
touchdown
touch-and-go
touch up
touch screen
touch on several issues
touched in the head
touching
touchline
touchpad
touchscreen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان