Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . ساختمان شهرداری
[اسم]
town hall
/ˌtaʊn ˈhɔːl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ساختمان شهرداری
تالار شهرداری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ساختمان شهرداری
1.He said people had the right to know how much restructuring at the town hall cost.
1. او گفت مردم حق دارند بدانند بازسازی ساختمان شهرداری چقدر هزینه داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
town crier
town centre
town center
town
towing
town house
townscape
township
townspeople
toxemia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان