خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عبور کردن
2 . به طور رسمی انکار کردن (حقوق)
3 . مخالفت کردن
4 . با دقت بررسی کردن
[فعل]
to traverse
/trəˈvɜːrs/
فعل گذرا
[گذشته: traversed]
[گذشته: traversed]
[گذشته کامل: traversed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
عبور کردن
پیمودن، گذشتن، طی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیمودن
درنوردیدن
طی کردن
عبور کردن
formal
specialized
skiers traversing the slopes
اسکیبازان در حال عبور کردن از دامنه کوه
2
به طور رسمی انکار کردن (حقوق)
رد کردن
3
مخالفت کردن
مخالف بودن
مترادف و متضاد
oppose
4
با دقت بررسی کردن
مترادف و متضاد
survey
تصاویر
کلمات نزدیک
travels
travelogue
traveller’s cheque
traveling expenses
traveling companion
travesty
travis
trawl
trawler
tray
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان