[اسم]

tray

/treɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سینی

معادل ها در دیکشنری فارسی: سینی کپه
  • 1.She was carrying a tray of drinks.
    1. او داشت سینی از نوشیدنی را حمل می کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان