[اسم]

treachery

/ˈtretʃəri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خیانت فریب

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌وفایی خدعه خیانت نابکاری
  • 1.He was punished for his treacheries.
    1. او به خاطر خیانت‌هایش مجازات شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان