Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . زلم زیمبو
[اسم]
trinket
/ˈtrɪŋkɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زلم زیمبو
خنزر پنزر، خرت و پرت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرایه
1.On her dressing table there was a comb, a mirror and a few trinkets.
1. در روی میز آرایش او یک شانه، یک آینه و چند خرت و پرت دیگر بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
trinity sunday
trinity
trinitrotoluene
trinitroglycerin
trinitarianism
trinketry
trinuclear
trio
triode
triolein
کلمات نزدیک
trinity
trinidad and tobago
trimmings
trimmer
trimmed
trio
trip
trip over
trip up
tripartite
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان