خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توانایی خود را در کاری محک زدن
[عبارت]
try one's hand at something
/traɪ wʌnz hænd æt ˈsʌmθɪŋ/
1
توانایی خود را در کاری محک زدن
informal
مترادف و متضاد
test one's ability at something
1.Tomorrow I'm going to try my hand at golf.
1. فردا تواناییام را در گلف محک میزنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
try on
try
truthfulness
truthfully
truthful
try out
trying
tryst
tsarist
tsk tsk
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان