خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلاتکلیفی
[اسم]
uncertainty
/ʌnˈsɜːrtnti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بلاتکلیفی
وضعیت نامشخص، تردید
1.This decision should put an end to all the uncertainties.
1. این تصمیم قطعاً به تمام بلاتکلیفیها پایان میبخشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
uncertain
unceremoniously
unceremonious
unceasing
uncaring
unchallenged
unchangeable
unchanged
unchanging
uncharacteristic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان