1 . نامتمدن 2 . بی‌ادب
[صفت]

uncivilized

/ʌnˈsɪvəlaɪzd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more uncivilized] [حالت عالی: most uncivilized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نامتمدن وحشی

معادل ها در دیکشنری فارسی: عاری از مدنیت
disapproving
مترادف و متضاد civilized
  • 1.I have worked in the wildest and most uncivilized parts of the world.
    1. من در وحشی‌ترین و نامتمدن‌ترین بخش‌های دنیا کار کرده‌ام.

2 بی‌ادب بدرفتار

disapproving
  • 1.Forgive me for my rudeness, it was most uncivilized of me.
    1. من را به‌خاطر گستاخی‌ام ببخشید، بسیار بی‌ادبی من را می‌رساند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان