خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غیرمعمول
[صفت]
unconventional
/ˌʌnkənˈvenʃənl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unconventional]
[حالت عالی: most unconventional]
1
غیرمعمول
خلاف عرف
مترادف و متضاد
conventional
1.She dresses in a very unconventional way.
1. او بهطور خیلی غیرمعمول لباس میپوشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
uncontrolled
uncontrollably
uncontrollable
uncontested
unconstitutional
unconvinced
unconvincing
uncooked
uncool
uncooperative
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان