خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درب چیزی را برداشتن
2 . برملا کردن
[فعل]
to uncover
/ʌnˈkʌvər/
فعل گذرا
[گذشته: uncovered]
[گذشته: uncovered]
[گذشته کامل: uncovered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
درب چیزی را برداشتن
مترادف و متضاد
cover
1.Uncover the pan and cook the soup for 30 minutes.
1. درب ماهیتابه را بردارید و سوپ را بهمدت 30 دقیقه بپزید.
2
برملا کردن
فاش کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آشکار کردن
افشا کردن
مترادف و متضاد
cover
1.Police uncovered a plot to steal the painting.
1. پلیس نقشه دزدیدن نقاشی را برملا کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
uncouth
uncouple
uncountable noun
uncountable
uncork
uncreative
uncritical
unctuous
uncultivated
uncut
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان